آلیتا: فرشتهی جنگ ـ رابرت رودریگز
آلیتا: فرشتهی جنگ که چند ماه پیش روی پرده بود، قصهی سایبورگی است که بدنش از بین رفته و فقط ذهنش باقی مانده، آن ذهن هم توانایی ندارد بهخاطر بیاورد که بوده، چه کرده و چرا به این حال و روز افتاده. یک دکتر متخصص احیای روباتها (کریستوف والتز) است که او را روبهراه میکند تا بتواند دوباره سرپا شود.
فیلمنامه را جیمز کامرون نوشته بر اساس یک مانگای مشهور از یوکیتو کیشیرو. بنابراین طبیعی است که نشانههای زیادی در فیلم وجود داشته باشد که ما را یاد انیمههای ژاپنی بیندازد؛ یک دنیای آخرالزمانی آشفته که همه یا هیولا شدهاند، یا نیمهانسانهایی که به کارهای کثیف مشغولند تا با فروش قطعات بدن دیگران اموراتشان را بگذرانند. اما نکتهی حیرتآور این است که علاوه بر منبع اصلی، در طول تماشای فیلم خودتان را در محاصرهی ارجاعهای فراوان به جنگهای ستارهای، بلید رانر، ماتریکس، هانگر گیمز، مدمکس، آواتار، ترمیناتور ۲ و خیلی فیلمهای دیگر، مثلاً مجموعهی ایکسمن خواهید دید! از این جهت، آلیتا: فرشتهی جنگ واقعاً معجونی است چندرنگ پر از افزودنیهای مجاز و غیرمجاز که شاید ناچار شویم وسط تماشایش دائم با خودمان حساب کنیم کدام لحظات فیلم یا وقایعش میتواند فقط مال همین فیلم باشد و از جای دیگری نیامده باشد! همانطور که قهرمان فیلم هم موجودی است چند تکه که اعضای بدنش را از دیگران قرض میگیرد.
فیلم را رابرت رودریگز کارگردانی کرده و همان نوع تلفیقهای پیشزمینه با پردهی سبز را که در دو فیلم سینسیتی تجربه کرده بود به ماهرانهترین شکل تکرار کرده. آلیتا از آن فیلمهاست که روی پرده دیدنی است و تماشای سکانسهای اکشناش هیجانانگیز، اما اگر قرار باشد روی تبلت یا لپتاپهای کوچک تماشایش کنید و فقط قصه را دنبال کنید، احتمالاً وقتتان را هدر خواهید داد. قصه هم که در پایان، نیمهکاره رها شده، تا قسمت دوم به زودی از راه برسد.
امتیاز از ۵ ستاره: ★★ ½