ستارهای متولد میشود ـ بردلی کوپر
قضاوت دربارهی فیلمی با مشخصات ستارهای متولد میشود به عوامل متعددی مربوط است که اشاره به همهی آنها در یک یادداشت کوتاه کار دشواری است. به همین دلیل ترجیح میدهم فقط روی یک نکته متمرکز شوم: این فیلمی است که بهشدت به انتظارات قبل از تماشای فیلم وابسته است. یعنی این تعیینکننده است که قبل از شروع به دیدن، دربارهی فیلم چه شنیدهاید و اصلاً چرا انتخابش کردهاید. اغلب تماشاگران عادی آمریکایی با هیجان و اشتیاق برای دیدن و شنیدن «لیدی گاگا» به سالنهای نمایش این فیلم رفتهاند. آن نوجوان یا جوان آمریکایی که سالهاست هوادار پرشور این خواننده است، ستارهای متولد میشود را بهعنوان یک فیلم سینمایی ندیده. چندان کاری به اوج و فرود دراماتیک فیلم نداشته. مشتاق بوده خوانندهی محبوبش را ببیند که حضور دارد و میخواند، فیلم هم همین را در اختیارش قرار داده. فیلم با آگاهی، حداکثر چیزی را که چنین تماشاگری طلب میکند برایش تدارک دیده.
این تماشاگر حتی اگر کمی فرهیخته هم باشد ـ در فضای اجتماعی امروز آمریکا ـ کماکان شیفتهی فیلم میشود، چون قهرمان فیلم، خوانندهی زنی است که از زن بودن خودش احساس ضعف که نمیکند هیچ، با اعتماد به نفس پیش میرود تا جایی که مردِ همراهش است که تحلیل میرود، محو میشود و از پا درمیآید. و از قضا، این زن در دنیای واقعی هم شخصیتی است که اعلام کرده در جوانی مورد تعرض قرار گرفته و امروز، یک فعال مشهور اجتماعی است که برای احقاق حقوق ضایعشدهی زنان تلاش میکند.
فیلم به این دسته از تماشاگرانش چیز تازهای نمیدهد. قرار هم نیست چیز تازهای بدهد، بلکه بر عکس، همهی سعیاش را میکند آنها را شوکه نکند. آنها از همان پلان اول میدانند که وقتی آن کاراکتر زن را لیدی گاگا بازی میکند، پس قرار است به ستارهای بزرگ تبدیل شود، فیلمساز هم بدون معطلی، همین را تحویلشان میدهد. طول نمیدهد که خستهشان کند. حتی یک مورد ناتوانی یا شکست خفیف برای زیاد کردن پیاز داغ قضیه تدارک ندیده؛ ستاره از همان ابتدا ستاره است و دوستدارانش را سرمست میکند
از سوی دیگر، تقریباً همهی تماشاگران دنیا یکی از محبوبترین قصههای مورد علاقهشان همان کلیشهی مشهور پسر پادشاه است که به دخترک گمنام فقیر برمیخورد و او را با خودش به قصر آرزوها میبرد. همان طرح کلاسیک شاهزاده و گدا که حالا متناسب با ماجراهای me too و غیره، چه بهتر این شکلی روایت شود که اصلاً آن شاهزاده چندان هم تحفهای نیست، و آن دخترک هم چندان نیازی به کشف شدن نداشته و کافی است خجالت را کنار بگذارد و خودش را در معرض قضاوت دیگران قرار دهد تا همه تصدیق کنند چه گوهر گرانبهایی در آن گوشه کنارها پنهان بوده. بنابراین سازندگان فیلم از ابتدا میدانستهاند که دارند فیلمی میسازند کاملاً منطبق بر فرمولها، قرار نیست با قراردادهای سفت و سخت چنین قصهای کلنجار بروند و فقط کافی است کمی «به روز»ش کنند.
ماجرا منحصر به این نیست که ستارهای متولد میشود از یک کهنالگوی روایی بسیار آشنا استفاده کرده باشد، بلکه دارد قصهای را روایت میکند که حداقل در خود سینمای آمریکا سه نمونهی مشهور دارد: یک بار در سال ۱۹۳۷ فیلمی به همین نام و به تهیهکنندگی دیوید سلزنیک ساخته شده که داستان بازیگری را تعریف میکند که کمک میکند دختری که عاشق بازیگری است به یک ستاره تبدیل شود، یک بار هم در سال ۱۹۵۴ جرج کیوکر همین قصه را کارگردانی کرده، یک نمونه هم در ۱۹۷۶ داریم که ستارهی فیلم، باربارا استرایسند است. تفاوت آخری با دوتای قبلی این است که ماجرا از دنیای سینما به وادی موسیقی میآید، وگرنه بقیهی جزئیات تقریباً یکسان است و در هر سه نسخه، مشکل قهرمان مرد فیلم الکلی بودن است و تا جایی که یادم میآید، در همهشان این ایدهی بیآبرویی درست کردن مرد موقع جایزه دادن به زن قصه هم تکرار شده. حتی سر و شکل ظاهری باربارا استرایسند و کریس کریستوفرسن در فیلم سال ۱۹۷۶ بیشباهت به لیدی گاگا و بردلی کوپر در نسخهی جدید نیست. این قصهای است که به قول خودشان، همیشه «کار» میکند!
نسخهی امروزی، هم تماشاگر شیفتهی لیدی گاگا را راضی میکند، هم تماشاگر علاقهمند به دوباره تماشا کردن قصهی شاهزاده و گدا را. سازندگان فیلم تا آن اندازه از موفقیتشان مطمئن بودهاند که نه لازم دانستهاند مشخص کنند چرا این ستاره زودتر کشف نشده و سادهتر از اینها به شهرت نرسیده، نه نیازی به این دیدهاند که روشن کنند قهرمان مرد فیلم اصلاً چرا دست به خودتخریبی میزند و دقیقاً چه باعث میشود به چنین روزی بیفتد. چون مخاطبشان کسی نیست که چنین سؤالاتی دارد. و شگفتآورتر این که چنین فیلمی ساخته میشود، خوب میفروشد، توسط منتقدان تحسین میشود، رتبهی ۸۸ متااسکور را به دست میآورد و در فهرست پنج فیلم برتر گلدنگلوب هم قرار میگیرد. همه چیز راحت و طبق روال، بی هیچ دردسر!
امتیاز از ۵ ستاره: ★★
راضی بودم از فیلم و حتی فراتر از انتظارم بود. فیلمی بود که ساده و سرراست و با اعتماد به نفس و بدون تپق داستانش رو تعریف میکنه و میتونه احساسات مخاطب رو قلقلک بده. و از بازی لیدی گاگا هم نمیشه چشمپوشی کرد.