سلینجر ـ شین سالرنو
چند ماه پیش وقتی متوجه شدم فیلم مستندی ساخته شده به نام سلینجر، اولین واکنشم این بود که دربارهی آدمی که سالها از رسانهها فراری بوده و حتی عکاسها هم به او دسترسی نداشتند، چطور میشود مستند بهدردخوری ساخت. به وبسایتها سر زدم و دیدم امتیاز فیلم، بسیار پایین است. گذاشتمش دم دست باشد اگر وقت و حوصلهاش بود، چند دقیقهی اولش را ببینم، آن هم فقط به خاطر «سوژه». چند شب پیش، وسط کارهای مختلف، زدم پخشش شروع بشود ببینم ابتدایش چه حال و هوایی دارد، دو ساعت کامل نشستم، تکان نخوردم و تا آخر تماشایش کردم!
سازندهی فیلم، مرد ۵۰سالهای است به نام شین سالرنو که نویسندهی نیویورک تایمز بوده، فیلمنامهنویس حرفهای است و در نوشتن دنبالههای آواتار با جیمز کامرون همکاری کرده. سالرنو یکی از دو نویسندهی یکی از مهمترین کتابهای زندگینامهای دربارهی سلینجر هم بوده. تولید این فیلم مستند را از سالها پیش شروع کرده، بهتدریج کاملش کرده و تا زمان مرگ سلینجر هم جلو میآید. میشود حدس زد در همهی این سالها منتظر بوده شاید شانس به دست آوردن مواد و مصالح تأثیرگذاری نصیبش شود، ولی خب سلینجر که به راحتی دم به تله نمیداد و نداد.
خلاً کمبود تصاویری از آدم اصلی فیلم قرار است با شنیدن اظهارنظرهای جمعی از مصاحبهکنندگان جبران شود که طیفی از ای. ال. دکتروف و گور ویدال تا رابرت تاون، فیلیپ سیمور هافمن، ادوارد نورتن، مارتین شین و تعدادی از دوستان نزدیکش و معشوقههایش را شامل میشود.
نکتهی اصلی در تماشای این فیلم، پیشزمینهی ذهنی شما خواهد بود: اگر کتابی از سلینجر نخوانده باشید، خب اصلاً دلیلی ندارد تماشایش کنید. اگر مثل من شیفتهی آقای سلینجرید، بعید است از تمام دقایق فیلم لذت نبرید. اگر درجهی شیفتگیتان در حدی بوده که رفتهاید همه چیز را دربارهاش خواندهاید و مثلاً همین کتاب بیوگرافی منتشرشده در سال ۲۰۱۳ که سالرنو و دیوید شیلدز نوشتهاند، به دستتان رسیده، شاید این فیلم چیز تازهای برایتان نداشته باشد. اما اغلب اطلاعات داخل فیلم، عکسها و قطعه فیلمهای آرشیویاش برای من تازگی داشت، و بسیار تأثیرگذار، حسرتبار و دریغآلود.
ساختار فیلم اما چندان قابل بحث نیست؛ ایدههای فیلمساز در «بازسازی» ضعیف است و بعضی جاها پیشپاافتاده. معلوم است نه پول کافی برای این بازسازیها داشته نه طراحی خلاقانهای. البته که کمبود شدید مصالح صوتی و تصویری هم مؤثر بوده، با توجه به رسانهگریزی مفرط آقای سلینجر عزیزمان.
اما هیچ کدام از اینها مانعی ایجاد نکرد برای لذت بردن من از فیلم. و ایجاد اشتیاق و انتظار برای انتشار هرچه زودتر آن دستنوشتههایی که سلینجر در اختیار وکلایش قرار داده تا در فاصلهی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ منتشر شوند. متنهایی که سرگذشت کاملتر خانوادهی «گلس» خواهند بود و نمیدانیم در قالب نوول نوشته شدهاند یا قصهی کوتاه، و مثلاً در حالوهوایی شبیه سیمور: پیشگفتار یا جور دیگر.
امتیاز از ۵ ستاره: ★★★