چهلوششمین دورهی جشنوارهی بینالمللی فیلم تورنتو ـ بخش پایانی
ادامه دادن تماشای آنلاین فیلمها در خانه، لطف چندانی ندارد. این فیلمها را بعداً هم میشود سر فرصت تماشا کرد، بدون فشار زمانبندی جشنواره که برای هر فیلم، مهلت ۴۸ ساعته تعیین کرده و بعد از این مدت، لینک منقضی میشود.
ترجیح میدهم در روز آخر جشنواره، محصولات کمپانیهای بزرگ را کنار بگذارم و یکی دو فیلمی را ببینم که شاید بهزودی در دسترس قرار نگیرند.
کوستا براوا، لبنان: گوشهنشینان بیروت
اولین فیلم بلند خانم مونیا اکل، بهعنوان فیلم اول که بسیار امیدوارکننده است، بدون این جور محاسبهها هم بهیادماندنی و تأثیرگذار است. همهی فیلم متمرکز است بر زندگی یک خانواده در موقعیتی غیرعادی؛ ولید که مردی آرمانخواه و مبارز بوده، سالهاست با ثریا مروان زندگی میکند، خوانندهای محبوب که بابت عشقش به ولید از حرفهاش و زندگی در شهر چشمپوشی کرده. زن و مرد همراه دو دخترشان و مادر سالخوردهی ولید به تپهای بیرون از شهر آمدهاند در خانهای جداافتاده زندگی میکنند تا اعتراضشان به شرایط سیاسی اجتماعی را با ترک جامعه عیانتر کنند. اما حالا راهاندازی یک پروژهی بزرگ بازیافت زباله در کنار خانهشان، بخشی از آنچه را که کنار گذاشتهاند، بهسویشان برگردانده.
امتیاز بزرگ فیلم در این است که فیلمساز درست تشخیص داده بهتر است در محدودهی کوچک همین خانواده باقی بماند و به بهانهی آن بحران بیرونی، درون این خانه و لایههای وجودی همین آدمها را نمایش دهد. به همین دلیل موفق میشود تصویر ظریف و تازهای از یک خانوادهی ۵ نفره با همهی تعارضها و تناقضهایشان بسازد.
تسلط مونیا اکل در هدایت بازیگرانش (که یکیشان هم نادین لبکی است، بازیگر و فیلمساز مشهور لبنانی) و همچنین پختگیاش در کار با دوربین، قابها، و جزئیات میزانسن باعث شده کوستا براوا لبنان به فیلمی تبدیل شود که بدون نمادپردازیهای زمخت، فقط با وفادار ماندن به توصیف همان چند آدم قصهاش، تصویری تازه از جامعهی امروز لبنان به ما میدهد.
به پیگیری سینمای این منطقه بسیار علاقهمندم و دیر متوجه شدم که فیلم جدید هانی ابواسد به نام آرایشگاه هدا هم در جشنواره حضور دارد، تماشایش را از دست دادم. شنیدم فیلم خوبی هم شده.
لبنان و فلسطین، سینماگران ممتازی دارند که اغلب آثار سالهای اخیرشان دیدنی بوده.
یک ثانیه: فریمِ مدفون زیر شنها
آخرین فیلمی که در جشنواره دیدم، تازهترین ساختهی ژانگ ییموست به نام یک ثانیه. بعد از فیلم سایه که در سال ۲۰۱۸ نمایش داده شد، استاد حالا به فضای فیلمهای اولیهاش بازگشته، قصهای روایت میکند دربارهی شرایط اجتماعی دههی ۱۹۶۰ چین، در دوران مائو.
یک ثانیه را میشود از جهاتی یک جور سینما پارادیزوی تلخ دانست. اینجا هم زندگی شخصیتها به یک سالن سینما و حلقههای فیلم گره خورده، آدمها از مسیرهای متفاوتی به نشستن مشتاقانه مقابل پردهی سینما رسیدهاند، ولی نه با آن دغدغه های رمانتیک یا شیطنتهای نوجوانانه که در فیلم تورناتوره وجود دارد، بلکه درگیر زندگی در حکومتی سوسیالیستیاند که دارد از سینما استفاده میکند برای تربیت مردم و یکدست کردن انگیزههای اجتماعی.
قضاوت دربارهی یک ثانیه دشوار است، چون اگر فیلم را با شاهکارهای ژانگ ییمو مقایسه کنیم، خب نمیشود حفرههای روایی و کشدار بودن بیدلیل بعضی سکانسها را ندیده گرفت. اما ایدهی اصلی آنقدر درگیرکننده است و چند سکانس از فیلم چنان تأثیرگذار و از نظر بصری زیباست که میشود فکر کرد چه خوب که این فیلم ساخته شده تا علاوه بر آثار دههی ۱۹۹۰ ییمو، این لحظات و موقعیتها از شرایط عجیب جامعهی چین در دوران انقلاب فرهنگی ثبت شود.
اختتامیه: بلفاست، فیلم برگزیدهی جشنواره
یک روز مانده به پایان رسمی جشنواره، مراسمی یکساعته در ساختمان اصلی برگزار میشود تا فیلمها و سینماگران منتخب بخشهای مختلف بهطور رسمی معرفی شوند. مراسمی که طبق رسم یکی دو سال اخیر همهی مراسمهای سینمایی، بسیار مختصر و با حضور مهمانهای ماسکزده اجرا میشود.
در این اختتامیهی کوتاه، جایزهی بزرگداشت جشنوارهی تورنتو به دنی ویلنوو، جسیکا چستین و بندیکت کامبربچ اهدا شد بابت دستاوردهایشان در سینمای سالهای اخیر و همچنین فیلمهای امسالشان.
از جایزههای بخشهای فرعی که بگذریم، مهمترین جایزهی جشنواره که همان جایزهی فیلم منتخب تماشاگران است نصیب بلفاست شد؛ فیلم سیاه و سفید کنت برانا که محصول سینمای انگلستان است، سرگذشت یک خانواده در دههی ۱۹۶۰ در ایرلند شمالی را روایت میکند.
بلفاست تا پیش از این در جشنوارهی معتبری نمایش داده نشده بود و معرفیاش به سینمادوستان دارد از همینجا آغاز میشود. انتخاب دوم تماشاگران یک فیلم کانادایی است به نام اسکاربرو، انتخاب سوم هم قدرت سگ ساختهی جین کمپیون.
در سالهای گذشته بارها پیش آمده که فیلم منتخب جشنوارهی تورنتو به فیلم اصلی فاتح جوایز آخر سال تبدیل شده. در دورهی گذشته نومدلند (کلویی ژائو) فیلم منتخب جشنواره بود. باید دید آیا بلفاست هم به چنین جایگاهی میرسد و در بقیهی محافل و مراسمهای سینمایی ماههای آینده مورد تحسین واقع میشود، یا پدیدهی سال قرار است سر و کلهاش میان دیگر فیلمهایی پیدا شود که اکران عمومیشان بهزودی آغاز خواهد شد.