اطلاعات کامل دربارهی همهی دورهها
بر اساس سه شاخهی «نظریه»، «تاریخ»، «نقد»
نظریهی فیلم ـ ۱: دورهی ۱۲ جلسهای
مرور نظریههای معتبر نقد فیلم در مطالعات سینمایی: نظریهی مؤلف، نظریهی اقتباس، نظریهی ژانر، نظریهی فرمالیسم، نظریهی مارکسیسم، نظریهی رئالیسم، نظریهی پستمدرنیسم، تحلیل روانکاوانه، نظریهی فمینیسم و…
نظریهی فیلم ـ ۲: دورهی ۱۲ جلسهای
مروری بر اصول رویکرد نئوفرمالیستی
برای درک فیلم از کجا شروع میکنیم؟ این دوره، توضیح شرطهای اولیهی درست فیلم دیدن است: تمرین برای توافق بر سر تعریفهای اولیه و اطمینان از اینکه مسیر درستی را برای ورود به دنیای یک فیلم انتخاب میکنیم.
نظریهی فیلم ـ ۳: دورهی ۱۲ جلسهای
مطالعهی نظریهی «روایت» در فیلم داستانی
این دوره که بر مبنای بازخوانی کتاب «روایت در فیلم داستانی» طراحی شده، تلاشی است برای کاملتر شدن مباحث ارائهشده در دورهی «مبانی درک فیلم» و عمیقتر شدن شرح رویکرد نئوفرمالیستی.
نظریهی فیلم ـ ۴: دورهی ۱۲ جلسهای
مروری بر کارکردهای سبک در ساختار فیلمها
مروری بر مفهوم «سبک» و دلالتهایش در سینما. برای تسلط بر فرم یک فیلم نیاز داریم علاوه بر پیگیری ساختار روایی، به نشانههای سبکی توجه کنیم: چرا یک کارگردان انتخابهای تکنیکی مشخصی انجام میدهد؟
تاریخ ـ ۱: دورهی ۱۲ جلسهای
شرح تحولات سینما از اختراع تا پایان عصر کلاسیک
«تاریخ سینما» در ۲ دوره ارائه میشود. دورهی اول به مهمترین تحولات صنعت و هنر سینما از بدو پیدایش در سال ۱۸۹۵ تا اواخر دههی ۱۹۵۰ میپردازد؛ از فعالیتهای پیشگامان و مبدعان، تا فرا رسیدن عصر تلویزیون.
تاریخ ـ ۲: دورهی ۱۲ جلسهای
از موج نو تا پستمدرنیسم
دورهی دوم به تحولات دههی ۱۹۶۰ تا امروز اختصاص دارد: از زمینهها، نتایج و دستاوردهای جنبش «موج نو» در سینمای فرانسه تا دوران سینمای پستمدرن، روایتهای غیرخطی و پیدایش سینمای دیجیتال.
کارگاه دو جلسهای
شرح اصطلاحات تخصصی سینما
در این کارگاه فشرده، ابتدا شرحی از آغاز و انجام یک پروژهی سینمایی ارائه میشود همراه با معرفی نقش عوامل مختلف، سپس اصطلاحات پرکاربرد در تولید فیلم و همچنین متون سینمایی توضیح داده میشود.
نقد فیلم بر مبنای یک تم ـ ۱: دورهی ۱۲ جلسهای
تحلیل ۱۲ رمانس نامتداول
فیلم عاشقانه در تاریخ سینما فراوان دیدهایم، اما بعضی عاشقانهها نه ساختار متعارفی دارند، نه همان انتظارات همیشگی ما را برآورده میکنند. در این دوره میخواهیم چند عاشقانهی غیرمنتظره و تأثیرگذار را تماشا کنیم.
نقد فیلم بر مبنای یک تم ـ ۲: دورهی ۱۲ جلسهای
نوجوانهایی در آستانهی ورود به دنیای بزرگسالان
بچهها اغلب یا نقش فرعی دارند و در حاشیهاند، یا در دنیای فیلمهای فانتزی، ماجراهایی بیرون از واقعیتهای روزمره را تجربه میکنند. اما گاهی قهرمان فیلم، نوجوانی است در کلنجار با قوانین دنیای واقعی آدمبزرگها.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۱: دورهی ۱۲ جلسهای
نقطهی شروع کارنامهی ۱۲ کارگردان
اولین فیلم هر سینماگر، مقطع مهمی در کارنامهاش محسوب میشود. این دوره، به تماشای ۱۲ فیلم از ۱۲ فیلمساز صاحبسبک اختصاص دارد و صحبت دربارهی شروع کار فیلمسازی، ساختار و لحن خاص فیلمهای اول.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۲: دورهی ۶ جلسهای
یک مکزیکی مرگاندیش
تا امروز ۷ فیلم بلند کارگردانی کرده؛ سینماگر پرکاری نیست ولی با همین کارنامه اغلب جوایز مهم سینمایی را به دست آورده و تحسین سینمادوستان را برانگیخته. فیلمهایش تلخ و محزون اما مسحورکننده است.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۳: دورهی ۶ جلسهای
راوی رنج معاصر روس
سینماگر امروزی است اما با دیدن فیلمهایش یاد کلاسیکهای ادبیات و هنر و روس میافتیم: مردان و زنان رنجکشیدهی سرزمینی که طبیعت سختی دارد و سابقهای دیرپا در نوسان میان سرخوشی و اندوه.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۴: دورهی ۶ جلسهای
خشونت، استثمار، استعمار و نوار ویدئو
کنجکاویاش به سینما از دههی ۱۹۶۰ آغاز شده، یعنی شروع دوران مدرن؛ سالهایی که اساتید بزرگ اروپایی فیلم میساختند. اما ورودش به دنیای تولید فیلم بلند مقارن است با ظهور پستمدرنیسم در سینما.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۵: دورهی ۶ جلسهای
هیچکس کامل نیست!
خودش را بیشتر فیلمنامهنویس میداند تا کارگردان، میگوید قواعد کارگردانی را آموخته تا بتواند از فیلمنامههایش محافظت کند. اما امروز او را با سلیقهاش در طراحی سکانسهایی بهیادماندنی نیز به یاد میآوریم.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۶: دورهی ۶ جلسهای
یک فیلمساز شورشی و سازشناپذیر
زندگی و فیلمهای رازآلودی داشت. دور از دسترس بهنظر میرسید. و گاهی دور از فهم. محو و مبهم. انگار زندگیاش را جوری چیده بود كه همه را غافلگیر كند. شرط غافلگیری هم كه جلوی چشم نبودن است.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۷: دورهی ۶ جلسهای
از نئورئالیسم تا سینمای مدرن
مشهور است به اینکه پیوسته دربارهی خودش فیلم میساخت؛ خاطرات، رؤیاها، دلبستگیها و دلزدگیهای شخصیاش. چه شد که ثبت این دنیای شخصی، تأثیری چنین فراگیر بر سینماگران همهی دنیا باقی گذاشت؟
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۸: دورهی ۶ جلسهای
پادشاه سرزمین رؤیاها
در دنیای لینچ محکوم به بهت و حیرتیم. ناچاریم همراه آدمهایش در دالان کابوسها گام برداریم و به امید رسیدن به روشنایی پیش برویم، اما وقتی سرگردانی آنها ابدی میشود، ما هم راه خروج را پیدا نمیکنیم.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۹: دورهی ۱۲ جلسهای
جستوجوی ابدی برای پناهگاه
با تحلیل ۱۲ فیلم از کارنامهی رومن پولانسکی، مسیر فعالیت شش دههای او را مرور خواهیم کرد؛ یکی از معدود سینماگران باقیمانده از دوران مدرن تاریخ سینما که هنوز به فیلمسازی ادامه میدهد.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۱۰: دورهی ۸ جلسهای
تأثیرگذارترین سینماگر دههی ۱۹۹۰
سینمای سه دههی اخیر تأثیرپذیرفته از روش فیلمسازی تارانتینوست. حتی کسانی که از او بیزارند نمیتوانند نادیدهاش بگیرند. در همهی قارهها و در هر کشوری جوانهایی آگاهانه یا ناآگاهانه از او پیروی کردهاند.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۱۱: دورهی ۱۲ جلسهای
بادوامترین زوج سینماگر تاریخ
نزدیک به ۴ دهه کنار هم فیلم ساختهاند، دامنهی متنوعی از تمهیدات روایی و سبکی را به تاریخ سینما افزودهاند که بهطور خلاصه «کوئنی» نامیده میشوند. سر در آوردن از رمز و راز پایداری موفقیتشان کار سادهای نیست.
نقد فیلم بر مبنای تئوری مؤلف ـ ۱۲: دورهی ۱۲ جلسهای
نامش همجوار نام سینماست
دهههاست در صدر جدول کارگردانهای محبوب منتقدان قرار دارد. فیلمهایش هنوز در کتابهای متنوع آموزشی بهعنوان نمونههایی برای تشریح مبناییترین تعریفهای پایهای مورد مطالعه قرار میگیرند.
نقد فیلم کارگاهی ـ ۱: دورهی ۱۲ جلسهای
تحلیل کامل و کارگاهی سه فیلم در یک دوره
تحليل سكانس به سكانس ۳ فيلم مهم تاريخ سينما: تمرین و تجربهی درک اینکه ذهن يك تحليلگر، به چه شكل، ساختمان يك فيلم سينمايی را آناليز میكند. هر فيلم در طول ۴ جلسهی پيوسته بررسی خواهد شد.
نقد فیلم کارگاهی ـ ۲: دورهی ۶ جلسهای
تحلیل کامل و کارگاهی دو فیلم در یک دوره
تمرین دوبارهای برای مکث روی فیلمهای مرجع و آموختن از پیچیدگی ساختاری و مضمونیشان. پدرخواندهها سرمشقهای مناسبیاند برای فراگیری همهی آنچه باید دربارهی قواعد بیان هنری آموخت.
نقد فیلم کارگاهی ـ ۳: دورهی ۱۲ جلسهای
تحلیل ۱۲ فیلمِ دوبارهسازیشده؛ نسخه اول، نسخه دوم
در هر جلسه، دربارهی ۲ فیلم حرف میزنیم: اولی «نسخهی اصلی» است، دومی، نسخهی دوبارهسازیشده، بر مبنای فیلم قبلی. دو نسخه را مقایسه خواهیم کرد تا ببینیم تفاوتها به نفع کدامشان تمام شده.
این دورهها در حال حاضر بهشکل آنلاین (برای ساکنان شهرهای مختلف دنیا) برگزار میشود.
فهرست بالا شامل دورههای برگزارشده در ۷ سال گذشته است که امکان تکرارشان وجود دارد.
سینا کجباف
سابقهی حضور در ۹ دوره
همهی ما بعد از دیدن هر فیلم، دربارهاش حرف میزنیم. در خلوت خودمان به فیلمها فکر میکنیم. این دورههای آموزشی دقیقاً برای برطرف کردن این نیاز، بهصورتی کاملاً حرفهای با استاندارد بالا طراحی و ارائه میشود. بعد از تماشای فیلم، زوایای مختلفش، مرور زندگی و سیر تحولات فکری و کاری کارگردان، مفاهیم درون فیلم، مقایسه با دیگر ساختههای کارگردان، بررسی جزئیات سکانسها، شرح اصطلاحات سینمایی، و نگاه تاریخی به فیلمها مورد بحث قرار میگیرد. این مباحث کمک میکند دقیقتر و با زاویهی درستتری فیلمها را بررسی کنیم که در نهایت، باعث لذت بیشتر از فیلم دیدن میشود.این جلسات ضمناً فرصت خوبی است برای همصحبتی و معاشرت با دوستانِ دیگری که به سینما علاقهمندند. بحثهای جذاب و مفیدی که در کلاس توسط شرکتکنندگان مطرح میشود، و شنیدن نقطهنظرات متفاوت، از جمله مزیتهای شرکت در این کلاسهاست.
مهرداد احمدپور
سابقهی حضور در ۹ دوره
هر بار فیلم دیدن با حسین معززینیا تنها لذت تماشا را چندین برابر نمیکند، که مرا هر بار دوباره عاشق سینما میکند. البته نه با نگاهی صرفاً احساساتی و شاعرانه، که با آموختن «درست» فیلم دیدن. حسین معززینیا میآموزد چگونه و با چه ابزاری وارد دنیای فیلم شویم. یاد میدهد که چگونه فارغ از هرگونه بحثهای حاشیهای و گمراهکننده، کلید تحلیل یک اثر را در ساختمان درونی خودش پیدا کنیم. یاد میدهد که چگونه این کدها و الگوهای تکرارشونده را کشف کنیم و در نهایت چگونه از تماشای یک اثر خوب بیشتر لذت ببریم. بعد از حضور در این کلاسها انگار که دوباره سینما را کشف کردم. دوباره عاشق سینما شدم. خیلی از فیلمهای مورد بحث در این دورهها، مستقیم رفتند به صدر جدول بهترینهای عمرم. حالا حدود صد فیلم در لیست ده فیلم برگزیدهی عمرم دارم!
رها صالحی
سابقهی حضور در ۱۱ دوره
با دورههای سینمایی حسین معززینیا انگار چشمهایم به روی یک دنیای ناشناخته باز شد که تا قبلش هر چند عاشقش بودم ولی زبانش را اصلاً بلد نبودم. بعد از دورهی تاریخ سینما به این فکر میکردم که من در این همه سال که زندگی کردم پس چه فیلمهایی دیدم! تازه همهی حرفهای قلمبهسلمبهی منتقدها را متوجه شدم و فهمیدم جنبش اکسپرسیونیسم، آیزنشتاین، متد اکتینگ یا موج نو یعنی چه! با اینکه در چندین دورهی مبانی فیلم، درک فیلم و تحلیل فیلم شرکت کرده بودم ولی بعد از دورهی دقیق فیلم ببینیم بود که مفهوم پردهی اول، دوم و سوم، و تأثیر نقطهی اوج و اکت نهایی قهرمان و از همه مهمتر، تأثیر ایدهی ناظر برایم شیر فهم شد. یک هشدار هم لازم است: این کلاسها اعتیادآور است! همیشه در یکشنبههای بین دو فصل که هنوز دورهی جدید شروع نشده، انگار یک چیزی در زندگیام کم است.
علی حجوانی
سابقهی حضور در ۷ دوره
دورههای آموزشی «فیلمدیدن با حسین معززینیا» تجربهی ارزشمندی برای من و همهی دوستانی است که در سه سال گذشته، جلسات مختلفش را تجربه کردهایم؛ از اصول اولیهی درک فیلم تا دورههای تاریخ سینما و جلسات تخصصی مرور سکانس به سکانس آثار مهم. این دورهها خلاصهی تجربیات حسین معززینیا در حوزهی نقد، آموزش و تحلیل سینماست. نکتهی قابل توجه، پایبندی او به یک فلسفهی هنری و زیباییشناسی است که مرزهای کلیشهای سینما را به هم میریزد و آن را از نو تعریف میکند. شرکتکنندگان، سینما را از دریچهای جدید تماشا میکنند؛ هم آنهایی که دوست دارند مخاطب جدی سینما باشند و هم آنهایی که سودای فیلمنامهنویسی، فیلمسازی و نقد فیلم را در سر میپرورانند.
مهشید یاسایی
سابقهی حضور در ۶ دوره
این دورههای آموزشی در عین دوستانه و صمیمانه بودن، خیلی جدی و منظم برگزار میشوند. با وجود تخصص و تجربهی طولانیمدت پشت بحثهای ارائهشده، محتوای هر جلسه بهدقت مناسب شرکتکنندگان آن دوره طراحی و تدوین میشود؛ در نتیجه، همه به سهم خودشان از جلسات لذت میبرند، چیزهایی یاد میگیرند و فرصت این را پیدا میکنند که نظراتشان را با بقیه به اشتراک بگذارند. فکر میکنم چیزی که این کلاسها را از جلسات مشابه متمایز میکند، حرفهایگری در گزینش فیلمها، تدوین محتوا، و دقیق و بیطرفانه بودن آموزش فیلم دیدن و نقد فیلم است.
حسام محمدزاده
سابقهی حضور در ۴ دوره
دورههایی منسجم و فکرشده. در جلسات تاریخ سینما، فشردهای از سالها علاقه، پیگیری و تحقیق دربارهی تاریخ سینما را از حسین معززینیا یاد میگیریم. وقتی از این جلسات بیرون میآییم، عذاب وجدان میگیریم که چهقدر فیلم خوب ندیده داریم. امتیاز دیگر دورههای تاریخ سینما این است که سکانسهای کمتر دیدهشده از فیلمها هم پخش میشود که کمک مؤثری است برای درک بهتر مطالب گفتهشده در پرزنتیشن اصلی هر جلسه.
محسن مجنون
سابقهی حضور در ۱۵ دوره
فیلم زیاد میدیدم. سلیقهی سینمایی بدی نداشتم از سالها پیش، ولی دانش تئوری، نه آنقدرها! تا اینکه به تورنتو نقل مکان کردم و طبعاً از اولین فعالیتها، تلاش برای یافتن یک گروه خوب بود که بتوان همراهشان فیلم دید. و تورنتو است دیگر! یافتم: جلساتی هفتگی در دانشگاه تورنتو، با تمهای خاص در هر فصل؛ دوازده فیلم عاشقانه، دوازده فیلم شرق دور… ناگهان، دوازده فیلم با روایت غیرخطی! گفتند پروپوزال این دوره را حسین معززینیا طراحی کرده که منتقد برجستهی سینماست! در اولین جلسه، از میزان تسلطش بر محتوا و از تواناییاش در ارائهی مطلب، بهتزده شدم. انگار گمشدهام را یافته بودم! با حسین معززینیا یاد گرفتم «دقیق فیلم ببینیم». یاد گرفتم هر فیلم، منطق و قاعدهای دارد که از آن طریق میتوان بهراحتی وارد دنیایش شد. یاد گرفتم داستان خوب، اجرای بینقص، یا خلاقیت و نوآوری بهتنهایی برای ساختن یک فیلم خوب کافی نیست. تئوریهای نقد فیلم را، عصارهی تاریخ سینما را، شباهتها و تفاوتهای بین دورهها را، ارتباط بین فرهنگها و تجربههای سینمایی را با هم دوره کردیم. ارائههای بینقص حسین معززینیا در کمک به گشودن درهای دریافت فیلم، لذت بودن در این جلسهها را دو چندان میکند. به اینها اضافه کنید دقت به جزئیات فیلم، نقطهگذاریها و قرینهسازیها را، و آموختن این که در فیلم کشف کنیم و از کشفهایمان لذت ببریم. بیراه نیست بگویم از لحظهلحظهی تک تک این جلسهها سرشار از لذت شدم و همین باعث شده که در طول هفته، چشم انتظار یکشنبه عصرها باشم؛ این یکشنبههای دوستداشتنی.
هادی مشگی
سابقهی حضور در ۱۰ دوره
در ۱ سال گذشته در ۴ دوره از کلاسهای آموزشی حسین معززینیا شرکت کردم و بیشک بهترین تجربههای فیلم دیدن را در این یک سال داشتم. سینما مثل هر هنر دیگر، ساختار و منطق منسجمی دارد که در یک بستر تاریخی شکل گرفته و لازمهی درک فیلم و وارد شدن به دنیای آن، یادگیری قواعد واصول آن است. این قواعد از کارگردانی و فیلمنامه، تا نقاط عطف و ایدهی ناظر فیلمها و بسیاری از مفاهیم مربوط به تاریخ سینما در این دورهها تدریس میشود. سطح بالای دانش و آگاهی حسین معززینیا از سینما، نحوهی تدریس، انسجام مطالب ارائهشده در هر جلسه، و جو دوستانهی کلاسها لذت یادگیری و فیلم دیدن را صدچندان میکند.
نبی خادم
سابقهی حضور در ۷ دوره
از ۱۵-۱۶ سالگی که با سینما آشنا شدم، فیلم دیدن، همیشه برایم لذتبخشترین و جدیترین کار دنیا بوده. لذتبخش بوده چون همیشه مسحور جادوی سینما شدهام، جدی بوده چون بیش از هر کار دیگری از آن آموختهام و از من انسان بهتری ساخته. در طی سالهای مکاشفه در فیلمها همیشه به دنبال این بودم پلی بسازم تا لذت جادویی هر فیلم را به کاملترین شکل ممکن به تجربهی بشری نابی وصل کند که هنرمند سعی در به اشتراک گذاشتنش با من داشته. برای ورود به دنیای مفاهیم درون فیلم، چارهای جز مطالعه و یادگیری «زبان فیلم» نیست. حسین معززینیا از معدود منتقدانی است که طی سالها، تلاشی متعهدانه در درک زبان فیلمها با دوری از تفسیر آنها به خرج داده. خود فیلم، ظاهر، و اجزای یک فیلم، موضوع اصلی جلسات «فیلم دیدن با حسین معززینیا»ست، یا بهعبارت دیگر «همونی که توی فیلم بود»! معززینیا در این دورهها در وهلهی اول یاد میدهد که چطور اجزای فیلمها را دقیق ببینیم تا از آنها بیشتر لذت ببریم، سپس میآموزد که چگونه اجزای شکلدهندهی یک فیلم را مثل کلمات یک زبان درک کنیم، و در نهایت متوجه ذهنیت خالق فیلم و نوع برداشت او از زندگی و انسان شویم. بعد از تماشای هر فیلم، با بیان شیوا کمک میکند پلی بسازیم که بارها و بارها بتوانیم مسیر بین فرم و محتوای فیلم را طی کنیم. در کویر مهاجرت، این دورههای آموزشی فرصت مغتنمی است که مانند واحهای وسط خشکی، گرمایی از حضور در جمعی نازنین و جرعهای از دانش سینما نصیبمان میکند.
شیدا عطرینژاد
سابقهی حضور در ۸ دوره
اولین روزی که در دورهی مبانی درک فیلم شرکت کردم، برایم دور از ذهن بود که حدود سه سال از آن روز بگذرد و من همچنان مشتاق و مبتلا به این کلاسها باشم! این تردید را داشتم که نکند آشنایی و شناخت این همه اصول و قواعد، تجربهی حسیام از مواجهه با فیلم بهعنوان یک اثر هنری را تحتالشعاع قرار بدهد. بههمراه بقیه، اوایل به این جمعبندی رسیده بودیم که از این تجربه بهعنوان «تربیت سلیقه» اسم ببریم. کمی زمان لازم بود تا بتوانیم هضمش کنیم. برای کسی مثل من که داشت قدم به قدم جلو میرفت، دورهها خوب و بهجا طراحی میشد. انتخاب موضوعات کلیدی و کاربردی، دقت و وسواس در جمعآوری مطالب، و تمرکز و تسلط حسین معززینیا بر سینما و فیلم و ادبیات تا مباحث پیرامون فلسفهی هنر، زیباییشناسی و حتی حوزهی اندیشه، باعث شد هیچ جور نشود دورهای را جا گذاشت. به دورهی تحلیل سکانس به سکانس فیلم پدرخوانده که رسیدیم، تازه فهمیدم گذراندن دورههای «زبان سینما»، «تاریخ سینما»، «شیوههای روایت» و «دقیق فیلم ببینیم» چهقدر کمک کرده فیلمها را درستتر ببینم، بهتر درک کنم و از تماشا، لذت بیشتری ببرم. حالا فکر میکنم موفق شدهام تا حدی سلیقهام را تربیت کنم.
بهاره تهرانی
سابقهی حضور در ۱۵ دوره
تعطیلات سال نوی میلادی است؛ زنگ زدهام به یکی از دوستانم در کشوری دیگر برای حال و احوال. میگوید: «یکشنبه عصر زنگ زدی که! مگه کلاس فیلمبینی نداری؟!» حالیاش میکنم که کلاس ما، مثل بقیهی جاها در تعطیلات دایر نیست. میخندد و میگوید: «آخه تو همونطوری که مسیحیهای مؤمن هر یکشنبه صبح میرن کلیسا، کلاس یکشنبه عصرت ترک نمیشه…»! میخندم به حرفش، اما بیراه هم نمیگوید که کلاسهای یکشنبهی حسین معززینیا، برای من و دوستانم تبدیل شده به آیینی دلنشین! به گمانم آنچه این دورهها را تحسینبرانگیز میکند، کیفیت بالای همه چیز، از انتخاب فیلمها تا نحوهی ارائهی بحث در تک تک جلسات است. فیلمها با دقت زیاد دستچین میشوند، مطالب نه تنها مرتبط با موضوع جلسه هستند، بلکه هوشمندانه به ایدهی اصلی دوره پیوند میخورند. در نهایت، گوش سپردن به تدریس دلپذیر حسین معززینیا، در کنار جمعی صمیمی، لذت یادگیری مطالبی را که با زحمت زیاد گردآوری شدهاند چند برابر میکند. اما همهی اینها به کنار، ویژگی منحصر به فرد کلاسهای حسین معززینیا، عشق او به یاد دادن سینما و هنر است که فارغ از هر فیلم، موضوع هر جلسه یا هر دوره، در تمام لحظات کلاس جریان دارد… و همین عشق، دلیلی است که من و دوستانم، بیصبرانه منتظر یکشنبهعصرها بمانیم تا دور هم جمع شویم و هزارباره ایمان بیاوریم به معجزهی سینما و هنر!
گلنوش صدقروحی
سابقهی حضور در ۵ دوره
همیشه این میل را داشتم که وقتی فیلمی میبینم «منظور» سازندهاش را بفهمم. بهخصوص فیلمهایی که لزوماً محتوای خاصی توی آنها پیدا نمیکردم. در جلسات نقد فیلم حسین معززینیا بود که فهمیدم «فرم» یعنی چه. و اینکه نظریههای نقد فیلم اعم از مارکسیسم، فمینیسم و غیره از کجا شروع شدهاند و به کجا میروند. برایم جالب بود که همهی کلمات و مفاهیم در جلسات اول برایم جدید بود و حس میکردم خیلی از آدمهای شرکتکننده در کلاس، خودشان در نقد فیلم و شناختن سینما صاحب دانش و سلیقهاند، اما آقای معززینیا در فاصلهی بین سواد من تا دانش آنها، کلاس را ارزشمند و قابل استفاده برای همه میکرد. گاهی احساس میکردم انگار دارد فقط برای من توضیح میدهد، و گاهی سؤال من را بسیار دقیقتر از خودم برایم شفاف میکرد. چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ هم از سینما و هنر فیلم تماشا کردن، و هم از روش تدریس و انتقال دانش سینمایی حسین معززینیا.
گیتا امام
سابقهی حضور در ۴ دوره
تماشای فیلم برایم همیشه مثل مصرف آرامبخش بود. از وقتی جوان بودم یا حتی دوران بچگی، پناهگاهی برای فرار از دنیای اطرافم بود. از آنجا که توی دنیا دنبال هرچه باشی سر راهت پیدا میشود، در جوانی با جمعی از بچههای سینمایی دوست شدم و یکجورهایی به آرزویم رسیدم؛ فیلمهای خوب را میشناختند، هر هفته جلسهی فیلم میگذاشتند و همیشه بعد از هر فیلم مجالی بود که راجع به فیلمها حرف بزنیم. کمکم سلیقه پیدا کردم و علاقهمندتر از قبل شدم. نقد میخواندم و جشنواره میرفتم و… بعد از مهاجرت به کانادا، نیاز به مصرف دوبارهی «آرامبخش» در من بیشتر و بیشتر شد. و خدا را شکر که با حسین معززینیا و کلاسهایش پیوند خوردم. معززینیا را سالها از طریق رسانه میشناختم. اما وقتی شرکت در کلاسها را شروع کردم تازه فهمیدم نه حسین معززینیا را میشناختم نه سینما را. گویی بعد از سالها یک معلم مهربان، کار بلد و دلسوز پیدا شده که چراغی روشن کرده توی تونل تاریکی که سالها داشتی درونش راه میرفتی. این روزها با حسین معززینیا چنان به آن آرامبخش معتاد شدهام که گاهی خجالت میکشم از اصرار و التماسی که برای فاصله نیفتادن بین دورههای کلاسها میکنم! حالا حرف پدرم را بهتر میفهمم که همیشه میگفت یا کاری را شروع نکن یا بهترین منبع را برایش پیدا کن.
علی مستولیزاده
سابقهی حضور در ۱۰ دوره
کتاب «روایت در فیلم داستانی» اثر دیوید بوردول، از محترمترین منابع موجود در زمینهی روایتگری در سینماست. بوردول در این کتاب با دقت نظر در تاریخ سینما و ارجاع به بسیاری از مهمترین فیلمهای سینمایی همهی ادوار، مهمترین شکلهای روایی در سینما را دستهبندی، و به تشریح اصول و قراردادهای هر کدام پرداخته. در سال ۲۰۲۰، سالی که کووید ۱۹، نفسهای سینما را به شماره انداخته، مرور کتابی ۴۰۰ صفحهای از مهمترین منابع دانشگاهی در زمینهی مطالعات سینمایی با ارائه و راهنمایی سینماشناس، منتقد و مدرسی مثل حسین معززینیا، در تجربهی شخصی من، بهعنوان مهمترین خاطرهی سینمایی ۲۰۲۰ ثبت خواهد شد. سینما، فقط فیلم دیدن نیست که اگر هم بود اکثر ۱۲ فیلمی که در این دوره دیدیم در بالاترین ردههای لیست منتخب سینماییام قرار میگرفت. سینما، زبانی است که باید آموخت. برای آموختن باید بیشتر خواند، بیشتر شنید، بیشتر دید و بیشتر با این زبان کلنجار رفت. کتاب روایت بوردول با قرائت معززینیا، با ترکیب تاریخ، نقد و نظریه، جعبه ابزار موثری برای فهم رابطهی پلات و داستان و شناخت فرم اثر نمایشی در اختیار کلنجارروندگان با سینما میگذارد. اگرچه روایت، همهی سینما نیست، اما دانستنش به فهم زبان سینما بسیار کمک میکند. چهار-پنج دوره مصاحبت سینمایی با حسین معززینیا به من ثابت کرده که درست آموختن زبان سینما و متبحر شدن در آن، لذت مواجهه با سینما را به شکل معناداری افزون، تحلیل ساختمان فیلمها را ممکن و شگفتانگیزی سینما را قابل درکتر میکند. از داشتن شانس این مصاحبت بسیار خوشحالم و شرکت در این دورهها را به همهی علاقهمندان سینما توصیه و پیشنهاد میکنم.
حسین نوریان
سابقهی حضور در ۶ دوره
چرا بعضی داستانها را دوست داریم و بعضی را دوست نداریم؟ سادهترین جواب این است که بگوییم «دنیا»ی بعضی داستانها برایمان جالب است و دنیای بعضی دیگر، نه. اگرچه این، جوابِ غلطی نیست ولی بهنظرم جوابی است که مبتنی بر یک پیشفرض غلط است؛ اینکه مسئولیت جذاب کردن داستان، «تنها» به عهدهی روایتگر است. بهنظرم این پیشفرض (مشکل) تمام کسانی است که به مقولهی هنر ـ و بهطور خاص در اینجا ادبیات و فیلم ـ از منظر فرمالیسم نگاه نمیکنند. فرمالیسم علاوه بر تمایزات فراوانی که با تئوریهای دیگر در زمینهی مواجهه با هنر دارد، یک پیشفرضِ خیلی مهم دارد و آن این است که مسئولیت درک اثر هنری تنها به عهدهی خالق اثر نیست؛ این مسئولیت بین خالق اثر و مخاطب اثر تقسیم میشود. همان اندازه که خالق باید اثری را با نهایت دقت و ظرافت خلق کند، مخاطب هم باید آنقدر آموزش ببیند و آنقدر «ادراک غیر خودکارش» را صیقل دهد که بتواند ظرافتهایی را که با خون دل خالق اثر در آن گنجانده شده، دریافت کند. دو دورهی آخری که با حسین معززینیا گذراندم ـ مبانی درک فیلم و شیوههای روایت ـ جوهرهی نگاه نئوفرمالیسم را در حوزهی فیلم و داستان توضیح میدهد. اولی، مبانی نئوفرمالیسم را در حوزهی فیلم ـ با تکیه بر کتاب شکستن حفاظ شیشهای کریستین تامپسن و منابع دیگر ـ با دقت خیلی خوبی توضیح میدهد، دومی تمرینی عملی است در این مورد که چگونه با فهم مبانی روایتگری میتوانیم ادراک غیر خودکارمان را در حوزهی فهم روایت یک فیلم صیقل دهیم. حاصل این دورهها، وارد شدن به تجربه ذهنی ـ روانی شگفتانگیزی است که میتواند جواب به سوال «چرا بعضی داستانها را دوست داریم و بعضیها را دوست نداریم» را در سطحی غیر سادهانگارانه ممکن کند. مهمتر اینکه، بسیاری از داستانهایی که قبلا فکر میکردیم «دنیایشان برایمان جالب نیست» حالا دنیایشان برایمان شگفتانگیز به نظر میرسد!
بهار زوارهای
سابقهی حضور در ۱۵ دوره
برای من که از نوجوانی به فیلم و هر آنچه به دنیایش مربوط میشد علاقهمند بودهام، کلاسهای حسین معززینیا مانند یک کلید رمزگشا عمل میکند. در این دو سال گذشته که دورههای مختلف از جمله تاریخ سینما، مبانی درک فیلم و شیوههای روایت را گذراندهام به لذت دیگری از فیلم دیدن رسیدم که ناشی از درک بیشتر از لایههای پنهان و آشکار فیلم است، جنبههای روایی، ارجاعات درون آن و خیلی چیزهای دیگر! حسین معززینیا با علاقه، صبر و حوصلهای بسیار، مطالب را با زبانی ساده و به دور از پیچیدگی بیان میکند.
آتوسا مشعشعی
سابقهی حضور در ۴ دوره
مدتی بود میخواستم بهصورت جدی و با نگاهی عمیقتر فیلم ببینم ولی دریایی از فیلمهای ندیده پیشرو داشتم، نمیدانستم از کجا شروع کنم و چطور پیش بروم. این آزاردهنده بود تا اینکه تبلیغات دورهی مبانی درک فیلم را در فیسبوک دیدم. این دوره، موارد زیربنایی بسیاری را برایم روشن کرد که از همه مهمتر، برخورد با فیلم به مثابهی یک اثر هنری و تحلیل آن بهصورت یک فرم یکپارچه است. حالا احساس اعتماد بهنفس بیشتری میکنم برای اینکه چطور یک فیلم را ببینم، درک کنم و لذت ببرم. توضیحات جامع و حساسیت حسین معززینیا برای پاسخگویی، چه در کلاس چه حتی بعد از آن، تسلط بر مباحث و روند جذاب کلاس از مزایای دیگری است که به ذهنم میرسد. شرکت در دورهی مبانی درک فیلم را بهشدت به علاقمندان سینما توصیه میکنم.
تایاز فخری
سابقهی حضور در ۲ دوره
شیوههای روایت برایم دورهای تحولبرانگیز بود، بر مبنای کتاب یکی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان سینما، یعنی دیوید بوردول. حسین معززینیا با دقتی ساعتوار و صبری ستودنی، این کتاب مهم و تاریخساز را برای ما همچون قطعات یک پازل، جزء به جزء پیش برد و با انتخابهای بهروز و متناسب با چهار شیوهی ناآشنای روایت در سینما (که بوردول با نبوغ خاصی برای فهم سینمایی ِسینما طراحی کرده) این معیار و زیبایی شناسی مطلقاً سینمایی را در ذهن ما جا انداخت. نتیجهاش اینکه مثلاً امروز دیگر نمیتوانم به طبقهبندی مشهور رابرت مککی نگاه کنم و با خودم فکر نکنم که چقدر ساده و حتی پیشپا افتاده است. چون از سینمای کلاسیک تا امروز، این پدیده دچار تحولات شگرف و پیچیدهای شده که از ژانلوک گدار تا روبر برسون، از آنتونیونی تا هیچکاک و پولانسکی و تارانتینو به شیوهی اصیل خودشان آن را روایت کردهاند، یا شاید بتوان گفت که این نوابغ بودهاند که مدیوم و ابزار سینما را برای بیان روایت خود منعطف کردهاند. در این دوره که حسین معززینیا کاملاً بر بالا تا پایین آن تسلط دارد، ما تمامی آنچه را در دورهی مبانی درک فیلم یاد گرفتیم به کار بستیم تا اینبار در مقیاسی دقیقتر، همچون یک کارآگاه جنایی، از سرنخهای موجود، نگرش و انتخاب فیلمساز را نشانگذاری کنیم. حتی تا به این حد دقیق که در یک لحظهی حساس و کلیدی از یک شاهکار سینمایی، او (فیلمساز) چطور چیزی را نمیگوید، تا آنچنان که میخواهد بگوید! اگر علاقهمندید، در این دوره شرکت کنید تا بفهمید که چه میگویم!
محسن جاودانی
سابقهی حضور در ۷ دوره
سینما از عشقهای دوره نوجوانیام است. بامی بلند که میشود بر فرازش خیال را به پرواز در آورد، که درنوردید جبر مکان را و زمان را؛ کمانی که میشود به مددش شکافت حصار دیدن را، و بودن را؛ و پهنهای که میشود به لطفاش دور شد از ترسها واضطرابها. جذبه سینما از معدود جذبههایی است که در تمام این سالها به همان شدت پیش در من باقی مانده، عشقی که همچنان مفتون میکند و دگرگون. سینما را در تمام این سالها بصورت خودآموز دنبال کردهام، و همواره تلاش ورزیدهام با خواندن و دقت در دیدن، عمق این رابطه و شناخت را تا حد امکان بیشتر کنم. درباره دورههای سینمایی حسین معززینیای عزیز دورادور چیزهایی شنیده بودم اما از آنجا که تا چند ماه پیش امکان شرکت در آنها نیازمند حضور فیزیکی در تورنتو بود، و از آنجاکه در تورنتو زندگی نمیکنم، هیچگاه بطور جدی پیگیرشان نشده بودم. در اوایل فصل بهار مطلع شدم که به مدد معدود فواید پاندمی کرونا، این دورهها قرار است بهصورت آنلاین و مجازی برگزار شوند. چیز زیادی در مورد ساختار دورهها، کیفیتشان، و رویکرد حسین معززینیای عزیز نمیدانستم اما علاقهام به سینما و دیدن لیست جذابی از کارگردانها و فیلمهای مورد علاقهام در دوره «هرکسی سینمای خودش» موجب شد که چند ماه پیش برای اولین بار در یکی از این دوره ها ثبتنام کنم، و چه اتفاق خجستهای بود آشنایی با این دورهها و ثبت نام در آنها! به واسطه تجربه معلم بودن دریافتهام که خلق امکانی جذاب و پربار برای آموختن، هم نیازمند عمق و غنای دانش است و هم شور، خلاقیت، جدیت و انضباط در ارائه و انتقال آن. برای من تجربه شرکت در دورههای حسین معززینیای عزیز ترکیبی از هردوی اینها بوده، و از این رو بسیار آموزنده و در عین حال جذاب و دلنشین. در چند ماه گذشته، دو دوره هرکسی سینمای خودش و دوباره بنواز سام! را پشت سر گذاشتهام، و این دوره ها برایم حکم نفس کشیدن در هوایی تازه را داشتهاند. به مدد این دورهها به وضوح احساس میکنم که لایههایی جدید به دریافت و شناختام از سینما افزوده شده، هم از منظر مواجهه و تحلیل کلان معنا و فلسفه و زیبایی شناسی سینما (به عنوان مثال از طریق شناخت و فهم بهتر ژانرها، قراردادها، و بسترهای تاریخی آنها؛ آشنایی با فرم و چگونگی درهم تنیدگیاش با مضمون و محتوا در خلق معنا و خودآگاهی؛ یا مواجهه با سینما در بستر جهان فانتزیها یا ابهامها برای بازنمایی واقعیت)، و هم از منظر مواجهه و بررسی المانهای خردتر سینما همچون میزانسن، دکوپاژ، تدوین، سینماتوگرافی و بازیگری و نقش کلیدی آنها در تحلیلهای کلانتر از سینما. ماحصل دانش وسیع، منش والا، و صبر و کوششهای بیدریغ و آشکار حسین معززینیای عزیز در طول این دوره ها آموختههایی ارزشمند و گرانبها بوده که به تجربه من در تماشا و دریافت فیلمها غنا و ابعادی تازه افزوده، که از طریق آنها برایم امکان دسترسی به گونههایی جدیدتر و وسیعتر از دریافت و شناخت فراهم شده، دریافت و شناختی که تنها به جهان سینما و تصویر محدود نمیماند و در خودآگاهی و روانمان نیز سراریز میشود. بدون هیچ اغراق یا تعارفی، تجربه دورههای سینمایی حسین معززینیای عزیز و آموختههایم از این دورهها در زمره لذتبخشترین، پربارترین، و یگانهترین تجربهها و آموختههای دوران پانزدهساله مهاجرتم بوده. تردید ندارم که اگر علاقه و کنجکاوی حتی مختصری نسبت به سینما و فهم بهتر آن دارید، از دورههای حسین معززینیای عزیز بیبهره نخواهید ماند. دماش همیشه گرم و سرش هماره خوش باد، و دورههای سینماییاش همیشه برقرار!
بهنوش عامری
سابقهی حضور در ۴ دوره
یک سالی هست که در کلاسهای آنلاین حسین معززینیا شرکت میکنم و در این یک سال، بسیار نکتهها دربارهی سینما آموختم. بهویژه در دو دورهی مبانی درک فیلم و شیوههای روایت مباحث تئوریک بسیار جذابی مطرح شد که فهم و دانشم را از دنیای سینما افزایش داده و بهطور محسوسی بر نحوهی فیلم دیدنم تاثیر گذاشته. در دورهی شیوههای روایت، متوجه این تفاوت شدم که چگونه روایتِ کلاسیک سینما، قوانین ثابت دنیا را با داستانی واحد دنبال میکند، درحالیکه قوانین متغیرِ سینمای هنری در روایتِ واحد، اختلال ایجاد میکند و لزوماً کاراکترهای قابل توضیحی را ارائه نمیدهد. روایتِ همهچیزدانِ ماتریالیسم تاریخی و سینمای سبک محورِ پارامتریک هم بحثهای کاملاً جدید و جذابی برایم بودند. با وجود پیچیدگیِ مباحث مطرح شده در این دوره، تفکیک بسیار قابل فهمی بین این شیوههای روایت ارائه شد.
مهفام قدس
سابقهی حضور در ۱۵ دوره
سابقهی حضور من در کلاسهای حسین معززینیا از حدود ۳ سال پیش با گذراندن دورهی تاریخ سینما آغاز شد و تا به امروز با دورهی شیوههای روایت ادامه پیدا کرده. از بچگی فراوان فیلم میدیدم، ولی در کلاس تاریخ سینما بود که تازه هرچه که دیده بودم در ذهنم نظم پیدا کرد، کارگردانهای بزرگ به صف شدند، تأثیرشان بر یکدیگر روشن شد، اتفاقات تاریخی هر دوره با فیلمهای مهم هر سال مرتبط شدند، فیلمهای درخشان معرفی شدند (با حسرتی عمیق از دیر دیده شدنشان)، و من تازه متوجه شدم در تمام این سالها دقیقا چه چیزی را تماشا میکردهام.
تا قبل از شرکت در دورهی اخیر (شیوههای روایت)، کلاس تاریخ سینما برای من از محبوبترین کلاسهای زندگیام بود. ولی بعد از شرکت در دورهی شیوههای روایت متوجه شدم چه مفاهیم اساسی و مهمی را در همهی این سالها از دست دادهام. از نظر من گذراندن کلاس شیوههای روایت برای درک درست سینما یک امر ضروری و قطعی است. پاسخ بسیاری از سوالهای سینمایی خودم را در همین دوره پیدا کردم و تازه موفق به توضیح دلایل علاقهام به فیلمهای خاص در تاریخ سینما شدم. همه دورههای آقای معززینیا کاربردی و جذابند، ولی بنا به علایق شخصی، شرکت در دورههای تاریخ سینما و شیوههای روایت را به همهی سینمادوستان یا کنجکاوان سینما بهشدت توصیه میکنم.
شادی تقوی
سابقهی حضور در ۷ دوره
دورهی ۱۲جلسهای عاشقانههای غریب با سرگیجه بهعنوان فیلم مرجع آغاز شد. داستان سرگیجه گرچه حول محور یک عشق میچرخد اما هرگز در زمرهی فیلمهای عاشقانهی سینمای کلاسیک قرار نمیگیرد، و همین تضاد است که داستان عاشقانهی این شاهکار تاریخ سینما را غریب میکند. داستان عشق به زنی که در قالب زنی دیگر پدیدار شده است، و عشقی که نمیدانیم به آن زن است یا به نقشی که بازی میکند یا هیچکدام. یازده فیلم بعدی دوره به گونهای انتخاب شدهاند که همچون طیف رنگهای یک رنگینکمان، رنگ سرخ گیجکنندهترین عشق در سرگیجه را به رنگ نیلی ملموسترین و آشناترین عشق در پیش از نیمهشب پیوند دهند. انتخاب وسواسگونهی فیلمها به شکلی است که از معشوقی ساختگی در سرگیجه، به معشوقی از عالم افسانه در اوندین، معشوقی از عالم هپروت در سوختن، و معشوقی در حالت نباتی در با او حرف بزن میرسد، که هنوز رد پای سرگیجه در آنها مشهود است. در چند فیلم ابتدای این دوره، معشوق در ذهن کمالگرای عاشق، موجودی است دست نیافتنی و اثیری، و هر چه به فیلمهای آخر دوره نزدیک میشویم معشوق آرام آرام زمینیتر میشود، با تمام کم و کاستیهای یک انسان عادی. کم و کاستیهایی که جایی باعث دل کندن و جدایی عاشق از او میشود. منهتن، آفتاب ابدی یک ذهن بیخاطره، و پیش از نیمهشب نمونههایی متفاوت از این دست عاشقانههای غریب اما آشنا هستند.
علی فتحآبادی
سابقهی حضور در ۶ دوره
انگار هر چند سال حسین معززینیا، به یک شکل و بهونهای، پا به زندگیام میگذاره. از مجلهی ۲۴ دوستداشتنی گرفته که اوقات زیادی از نوجوانیام با خوندنش سپری شد، تا این ۲۴ هفتهی دورهی تاریخ سینما که جزو لذتبخشترین و شیرینترین لحظات این دو سال بود. در هفتههای برگزاری کلاس، دوستان در خصوص کیفیت و حال و هوای دوره پرسوجوهایی کردند و تقریباً به همهشان جوابی یکسان دادم. اینکه جدای از ارائه درجه یک، جدای از محتوای عالی، جدای از لحن و بیان درست، این شخصیت و دید معززینیاست که این دوره رو شاید به یکی از بهترین دورههای مرتبط با سینما برای هر کسی بدل کرده. این دید درست است که باعث میشه برداشت و درک درستی از اتفاقات و موقعیتهای مختلف وجود داشته باشه و طبیعتا بهترین خروجی ممکن رو به هنرجو ارائه بده. این کلاس صرفاً آموزش نیست، ساخت سلیقه است، ساخت تفکر و دید است و هیچ چیز از این ارزشمندتر نیست. جای خالی این دوره در برنامه هفتگیام شدیدا احساس خواهد شد.
سعید سجادی
سابقهی حضور در ۶ دوره
راستش قبل از گذراندن دورهی تاریخ سینما سادهانگارانه فکر میکردم دیدن لیست برگزیدههای چند نشریه، نویسنده یا نهاد هنری و خواندن چند یادداشت پیرامون همین فیلمها بخش مهمی از دانستن درباره دورههای مختلف سینماست! اما حالا فهمیدهام چه بسیار فیلمهایی هستند که اگرچه راهی به این لیستها ندارند اما نقششان در فهم تحولات سینمایی (و چه بسا غیر سینمایی!) بیشتر از فیلمهای آن لیستها بوده. آنقدر که حالا علاوه بر لیست بهترین فیلمها و محبوبترین فیلمها، یک لیست مهمترین فیلمها هم برای خودم دارم! همچنین دانستم که منظم فیلم دیدن چه کمک بزرگ میکند به فهم زمینههای ساخت، درک تاثیرات متقابل فیلم و زمانه و مکان تولیدش، و دریافتن نقشی که اندوختهی پیشین سینما در هر زمان بر آیندهی خودش داشته است. دوره تاریخ سینمای حسین معززینیا با این سوال که «چرا تاریخ سینما میخوانیم» آغاز میشود، با پاسخهایی برای همین سوال هم به پایان میرسد. اما شگفتزدگی هر لحظهی ما در طول این مسیر، دست کمی ندارد از اعجازی که نخستین تماشاگران سینما با دیدن تصاویر متحرک، بر پردهی جادو تجربه میکردهاند!
علی سیفالهی
سابقهی حضور در ۶ دوره
شمردم. دورهی تاریخ سینما را به ۱۵ دلیل دوست داشتم: طرح درس مشخص و منسجم، تسلط آقای معلم بر جزییات بحثها، بررسی تطبیقی تحولات سینما در آمریکا و اروپا با جریانهای رسمی و غیررسمی اجتماعی و فرهنگی ایران، کلاسهایی که باید دو ساعت میبود اما از سه ساعت هم میگذشت، نظم، طراحی و اجرای لانگشاتها، مدیومشاتها و کلوزآپهای دقیق از بحثها، ارسال منظم خلاصهی بحثها دو روز قبل از کلاس، استفاده از یک جزء مناسب برای تشریح کل، ست بودن رنگ تیشرت و کلاه آقای معلم در اکثر جلسهها، پررنگ کردن نکتههای ناگفته و ندیدنی در لابهلای سطور تاریخ سینما، تلفیق تحلیلها و مباحث تئوریک سینما با نکتههای کاربردی دربارهی فیلمها، فیلمسازها و دورههای تغییر و پیشرفت سینما، سواد روایت آقای معلم، متن و حاشیههای پرسشها و پاسخهای قبل و بعد از کلاس و نور انداختن آقای معلم روی گوهرهای کمتردیدهشدهی تاریخ سینما در طول این سفرهای جذاب جمعهشبها. از یک دورهی آموزشی خوب، لذتبخش و پربار چه چیزهای بیشتری میخواهید؟
رضا فقیهعبدالهی
سابقهی حضور در ۶ دوره
زمستان است. خورشید غروب کرده و هوا سرد است. پیاده به خانه برمیگردم. خیابانِ بهار را از پیادهرویِ سمت چپاش بالا میروم. بهار هنوز زنده است، هنوز گرم است. به یکی از فرعیها که میرسم ناخودآگاه سربرمیگردانم و سمتِ راست را نگاه میکنم؛ قنادیِ کارون با روشناییهای سردرش روبرویِ من است. پیشِ خود میگویم: «چه قابِ خوبی!» این بار سر برمیگردانم به چپ! انگار بخواهم عابری را بیابم که هنگامِ ورودِ از آن فرعی به خیابانِ بهار با این قاب مواجه میشود، انگار بخواهم به طرز غریبی از صورتاش؛ از طریق انعکاسِ احتمالیِ احساساش، کیفیتِ زاویهی دیدِ او را نیز بدانم. لحظهای به خود میآیم. این فرآیندِ خودبهخودی چه بود؟ دقیقاّ در حال انجام چه کاری بودم؟ این همان چیزی نبود که در آن جلسهی هیجانانگیزِ «پُست مدرنیسم» در دورهی تاریخ سینما به آن اشاره میشد؟ انگار که پای سینما به زندگی روزمره باز شده باشد و حالا بخواهد با قواعد زیباییشناسانه و بازیهای سبکیاش ادراک را نه تنها در مواجههی با فیلمها بلکه در فضای واقعی روزمره نیز به تمرین وادارد. شبیه به این تجربه را در قصهگوییهای پیش از خوابِ دخترم هم داشتهام. یکی از انواعِ قصههای شبِ من و دخترم بازگویی قصهی انیمیشنها و فیلمهایی است که با هم دیدهایم. یادم هست در اواسط دورهی شیوههای روایت بودیم که چند بار در میانِ همان قصههای شبانه به کلمههای «پلات» و «داستان» اشاره کردم وقتی جلو جلو از من میخواست قسمتی از قصهی فیلم را خلافِ زمانِ وقوعاش در پلات و موافقِ زمانِ وقوعاش در داستان روایت کنم. خاطرهی بهیادماندنیام اما شبی بود که در لحظه و بداهه شروع کردم به گفتن قصهی یکی از همین فیلمها این بار بر اساس زمانِ رویدادها در داستان. فقط کمی از شروع قصهام گذشته بود که ترکیبِ بامزهی صدای کودکانه و لحنِ جدیاش روایتام را بُرید: «پلاتو بگو!»
این نمونهها گُواهی بودند بر مُماس شدن و انضمامِ دورههای آموزشیِ مبانی درک فیلم، شیوههای روایت و سبک در سینما (و البته دو ترم تاریخ سینما) به زندگی روزمره و شخصیام. اما فراتر از اینها نیز به خوبی آگاهام که بسیاری از دریافتها و رهیافتهایی که در درک سایر آثار هنری و ادبی داشتهام باز به لُطف آشنایی با حسین معززینیا بوده است. این دورهها برای من بهترین شکلِ ادامهی این آشنایی و معاشرت است.
خیابانِ بهار هنوز زنده است، هنوز گرم است. با اینها زمستان را سَر میکنم.
حسین ساعیمنش
سابقهی حضور در ۶ دوره
سالها قبل، اولین گزارشی که حسین معززینیا از جشنوارهی کن نوشته بود تیتری داشت با دو بخش: «سینما که همهی زندگی نیست، هست؟» بخش اول، ظاهراّ یک حکم پذیرفتهشده بود. دور و اطرافمان پر بود از مصادیقش. اما آن «هست؟»، همین بدیهیبودن را به چالش میکشید. آدم را مجبور میکرد هر از گاهی به این پرسش کلی برگردد. هر از گاهی حساب کند ببیند نسبت سینما و زندگی برایش چگونهست. به این فکر کند که شاید مرز چندان پررنگی بین سینما و زندگی نباشد. دربارهی سه دورهی مبانی درک فیلم، شیوههای روایت و سبک در سینما میتوان توضیحات سادهتری داد. اینکه چه مباحثی را دنبال میکنند، چه پیشفرضهایی را به چالش میکشند، چه راههای جدیدی پیش روی آدم میگذارند، چقدر به توانایی تحلیل فیلم شرکتکننده عمق میبخشند و… ولی شاید بد نباشد از زاویهای دیگر هم به این دورهها نگاه کرد: این سه دوره انگار دربارهی خود زندگیاند. سوءتفاهم نشود! سرفصلها کاملا واضحاند، منابع تئوریک هم مشخصاند: این سه دوره در کنار هم تلاش میکنند بهمان یاد بدهند موقع مواجهه با فیلمها روی معیارهای زیباییشناسانه تمرکز کنیم. اما مسأله این است که آخر کار حس میکنیم این معیارها گستردهترند، محدود نیستند به مدت تماشای فیلم. صرفا ابزارهایی نیستند که یک آخر هفته موقع تماشای فیلم به کارشان ببندیم، بعد هم بستهبندی کنیمشان تا فیلم بعدی. «سواد»ی نیستند که روز امتحان به کار بیایند و بعد بایگانی شوند. اتفاقا چیزهایی هستند که باعث میشوند خود فیلمها هم آن محدودهی زمان نمایششان را بشکنند، یقهمان را بگیرند، و تا روزها (یا ماهها، یا سالها، یا حتی در کل عمر) ولمان نکنند. چیزهایی هستند که سینما را سرایت میدهند به تمام اوقات روز و شب. این سه دوره انگار از دل همان «هست؟» درگیرکنندهی آن تیتر گزارش جشنوارهی کن خارج شدهاند. برای اینکه بهمان یادآوری کنند سینما زنگ تفریح زندگی نیست. زینت زندگی نیست. خود زندگیست.
مهشید غفاری
سابقهی حضور در ۱ دوره
آقای معززینیا!
من همیشه میدونستم پدرخواندهها رو دوست دارم، چون خود قصه، درونمایهها، شخصیتپردازیها و بازیهاش برام جذاب بود. اما هیچوقت به این آثار از جنبه قدرتِ فُرمی فکر نکرده بودم. کلاس شما اولین جایی بود که الفبای فرم درست، و توانایی فرم در جادو کردن رو یاد گرفتم. میتونم بگم اصلاً هیچوقت فُرم و نقش پررنگش رو در بهتر شدن یک فیلم به این شکل عمیق نفهمیده بودم. به شکل غریزی درک میکردم که وقتی فرم در فیلمی رعایت نشه چطور کار رو خراب میکنه، یا وقتی میخوان فقط بهزور در فیلمی ادابازیهای فرمی بچپونن، چه وصلهی ناجوری میشه اما تا حالا نمیدونستم best practice شکل درست رعایت زیباییشناسی و قواعد فرمی چیه؛ نمیدونستم در اون حالت آرمانی، خودش رو چقدر اتفاقاً پنهان میکنه پشت محتوای اثر. مثل لباس زیبایی که اینقدر دقیق و هماندازه بدن دوخته شده که فکر میکنی بدن لُخته، و این زیبایی چندبرابر شده که داری میبینی از خود بدنه.
از این نظر، این روشی که شما پدرخواندهها رو صبورانه فریم به فریم مثل تابلوهای نقاشی جلومون گذاشتید، و جدا از بحثهای حول دیالوگها و نقاط اوج و فرود قصه، از میزانسن، نوع نورپردازی، مکان و شکل حرکت دوربین، همه و همه صحبت کردین، برای من شخصاً بیشتر از هر چیز کلاس درسی بود درباره فرم درست. اصلاً انگار فهمیدم چرا به فرم دقت نکرده بودم به عنوان یه بیننده عادی. چون اینقدر خوب ادغام شده بود در کل اثر که مثل یک عنصر جدا بیرون نمیزد. فیلم به این شکل، ثانیه به ثانیه و فریم به فریم با جزئیات کامل طراحی شده اما اینقدر درسته که اصلاً احساس تصنعی بودن نمیده. واقعاً درک این بُعد در کلاستون هیجانزده کرد من رو.
به همین دلیل برای من اثر این کلاس فقط بیشتر یاد گرفتن در مورد پدرخواندهها نبود، فکر میکنم شکل فیلم دیدن من رو از این به بعد به طور کلی تحت تاثیر قرار داده.