Les Misérables

زارعِ بد

بینوایان، علاوه بر این‌که از جهت تکنیکی، نوید ظهور یک فیلم‌ساز مسلط بر میزانسن، ریتم و هدایت بازیگران در سکانس‌هایی دشوار را می‌دهد، از حیث درون‌مایه، تم‌هایی نشأت‌گرفته از زمینه‌های تاریخی فرهنگ فرانسه، رمان هوگو و بحران‌های دو دهه‌ی اخیر این کشور را هوش‌مندانه درهم آمیخته است.

زارعِ بد ادامه‌ی مطلب

همه چی به انتخاب خودت بستگی داره

آمدیم نبودید، فیلمی است که اگر از فیلم نخل طلا‌برده‌ی قبلیِ کن لوچ، یعنی من، دنیل بلیک بهتر نباشد، حداقل می‌تواند دنباله‌‌اش محسوب شود با همان دست‌مایه، همان صراحت در مضمون و همان استادی در اجرا. فیلمی درباره‌ی تلخی‌های زندگی طبقه‌ی کارگران روزمزد که شرایط‌شان این روزها دشوارتر هم شده.

همه چی به انتخاب خودت بستگی داره ادامه‌ی مطلب

Doctor Sleep

رفت و آمد بین دو دنیا

دکتر اسلیپ یکی دیگر از آن فیلم‌هایی است که تماشاگرانش را به دو دسته‌ی کاملاً متفاوت تقسیم می‌کند: کسانی که شاینینگ (استنلی کوبریک) را دیده‌اند و با جزئیاتش آشنایی دارند، کسانی که اصلاً نمی‌دانند وقتی از شاینینگ حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم! از این جهت، تلقی این دو دسته تماشاگر ممکن است هیچ نقطه‌ی اشتراکی پیدا نکند.

رفت و آمد بین دو دنیا ادامه‌ی مطلب

Portrait of a Lady on Fire

رو برنگردان!

ماریان، نقاش جوانی است که از دنیای اطراف جدا شده، به جزیره‌ای خلوت آمده تا به‌اقتضای حرفه‌اش، تابلویی از یک بانو را تمام کند، تحویل دهد، دستمزدش را بگیرد و برگردد. اما این جداافتادگی، او را تا ابد گرفتار آن‌چه می‌کند که آفریده. همان‌چیزی که خودش به‌وجود آورده. پرتره‌ای که دیگر مال اوست.

رو برنگردان! ادامه‌ی مطلب

Dark

زمان یک توهم است!

در تاریکی، آدم‌ها مشغول زندگی روزمره‌اند، واقعیت اطراف هم همان چیزی به نظر می‌رسد که برای هر کسی در هر نقطه‌ی دنیا ملموس است، اما چند اتفاق عجیب، به‌تدریج آنها را متوجه شرایط رازآمیزی می‌کند که هرچه پیش می‌رود بیشتر دچار این تصور می‌شوند که نکند یک واقعیت موازی هم در دنیا وجود دارد که محاسبه‌اش نمی‌کنند.

زمان یک توهم است! ادامه‌ی مطلب

Oscar 2020

اسکار بین‌المللی!

اسکار ۲۰۲۰، قبل از برگزاری، فاقد هیجان و قابل پیش‌بینی‌ به نظر می‌رسید، اما ناگهان به یک غافلگیری تمام‌عیار تبدیل شد. دوره‌ی ۹۲ اسکار، به‌عنوان شبی تاریخی به یاد آورده خواهد شد، از این بابت که فیلمی غیرانگلیسی‌زبان، آن هم نه فیلمی اروپایی، بلکه فیلمی از سینمای کره‌ی جنوبی، جوایز اصلی را دریافت کرد.

اسکار بین‌المللی! ادامه‌ی مطلب

1917

پیوستگی

بعد از تماشای دوباره‌ی ۱۹۱۷ به نظرم رسید لازم است درباره‌ی نکته‌ی مرکزیِ ساختار و روایت این فیلم صحبت کنیم: ۱۹۱۷ یک چرخه را روایت می‌کند؛ سربازی به یک درخت تکیه داده، بیدارش می‌کنند تا مأموریتی را بر عهده بگیرد. مأموریتی که یک سرباز معمولی باید راهی پیدا کند از زیرش دربرود، نه این‌که از آن استقبال کند…

پیوستگی ادامه‌ی مطلب

Private Life

خانواده‌های پخش و پلا

بعد از تماشای زندگی خصوصی کنجکاو شدم بقیه‌ی فیلم‌های تامارا جنکینز را هم ببینم؛ اولین فیلمش را در سال ۱۹۹۸ ساخته به نام زاغه‌های بورلی‌هیلز، دومی را در ۲۰۰۷ به نام خانواده‌ی سَوِج، و برای سومی هم ۱۱ سال صبر کرده. دومین فیلمش که او را نامزد بهترین اسکار فیلم‌نامه کرده، لحن و ساختار قابل مقایسه‌ای با زندگی خصوصی دارد.

خانواده‌های پخش و پلا ادامه‌ی مطلب

1917

دوربین ـ قلم

۱۹۱۷ درباره‌ی سربازی است که از چرت نیم‌روزی پای یک درخت بیدار می‌شود تا به مأموریتی اعزام شود برای جلوگیری از کشتاری باطل، و در پایان قصه، تنها روی خاک می‌نشیند، به درختی دیگر تکیه می‌دهد، و مرور می‌کند در همین چند ساعت، چه از دست داده و چه برایش باقی مانده.

دوربین ـ قلم ادامه‌ی مطلب

Beanpole

قصه‌ی ماشا و ای‌یا

دیلاق (Beanpole) درباره‌ی دو زن است. جنگ جهانی دوم تمام شده، در سن‌پترزبورگ (که هنوز اسمش لنین‌گراد است) مردم مشغول رسیدگی به مجروح‌ها و آسیب‌دیده‌های جنگ سهمگینی‌اند که آثارش بر بدن و روان سربازها باقی است. فیلم با یک نمای درشتِ کمی دفرمه از صورت دختری شروع می‌شود به‌نام ای‌یا.

قصه‌ی ماشا و ای‌یا ادامه‌ی مطلب

error: Content is protected !!
پیمایش به بالا