غرابت برای غرابت

هومن سیدی از فیلم‌های كوتاهش، از اولین فیلم بلندش (آفریقا) تا این آخری دارد یك رویكرد را تكرار می‌كند: كولاژ هوشمندانه‌ی شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و لحظات تاثیرگذاری كه در فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا می‌بیند و او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آشكار است كه زیاد فیلم می‌بیند، به ساختار فیلم‌هایی كه دوست دارد فكر می‌كند و جزئیات‌شان را در ذهنش مرور می‌كند.

غرابت برای غرابت ادامه‌ی مطلب

نویسنده علیه نویسنده

تماشای مینی سریال هشت قسمتی چیزهای تیز برایم با اشتیاق فراوان آغاز شد و با سرخوردگی کلافه‌کننده‌ای به پایان رسید! ایده‌ی اصلی که وقوع جنایاتی مرموز در شهری کوچک در جنوب آمریکاست بسیار وسوسه‌کننده به نظر می‌رسید چون در اغلب اوقات از دل چنین ایده‌ای که متمرکز بر جغرافیای آن منطقه و فرهنگ مردمش است، قصه‌ها و فیلم‌های خوبی درآمده.

نویسنده علیه نویسنده ادامه‌ی مطلب

قصه‌ی یک تروریستِ عاشق

شبی که ماه کامل شد با این کپشن آغاز می‌شود که: «این فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده» بسیارخب. خیلی هم عالی. ولی این دیگر هیچ ویژگی قابل ذکری برای یک فیلم سینمایی نیست. فیلم‌ها چه بر اساس واقعیت باشند چه بر مبنای خیال، وقتی شروع می‌شوند باید واقعیت خودشان را بسازند.

قصه‌ی یک تروریستِ عاشق ادامه‌ی مطلب

انزوا در ازدحام

به نظر می‌رسد تم مورد علاقه‌ی این فیلم‌ساز «فقدان» است. او داستان‌هایی تعریف می‌کند درباره‌ی «از دست دادن» و این‌که حالا چطور باید با آن‌چه از دست داده‌ایم کنار بیاییم، آن هم در دنیایی که چه در دوره‌ی پیشامدرن و چه زیر نقاب مدنیت امروزی، خشن و حریص است و آدم‌ها را منزوی و مطرود می‌خواهد.

انزوا در ازدحام ادامه‌ی مطلب

یک فیلم ملایم

رضا فیلم کوچک و دلپذیری است به این دلیل كه متفاوت بودنش به قصد خودنمایی نیست. برای جلب توجه نیست. متفاوت بودنش انتخاب سازنده‌اش را نشان می‌دهد. امتیاز بزرگ فیلم این است كه با اعتماد به نفس، مكث كرده روی همان دنیای كوچك و محدودی كه دوست دارد نشان ما بدهد؛ دنیایی که دور و بر شخصیت رضا شکل گرفته.

یک فیلم ملایم ادامه‌ی مطلب

چیزهایی هست که نمی‌دانیم

به‌تدريج دیدم عده‌ای از مشاهير تاريخ كه برای ما جايگاه اسطوره‌ای پيدا كرده‌اند در مواردی نه‌چندان معدود، كم‌وبيش خباثت‌هایی به خرج داده‌اند و ما بی‌خبر بوده‌ایم و در آن سو هم هيولاهايی كه برای‌مان ساخته‌اند آن‌قدرها شاخ و دم نداشته‌اند. شکل روایت فیلم، به‌تدریج تقسیم‌بندی سیاه و سفید ذهن‌مان را سست .می‌کند

چیزهایی هست که نمی‌دانیم ادامه‌ی مطلب

اگر هنر نبود واقعیت ما را خفه می‌کرد

این فیلم، نام ساده و عجیبی دارد: ‌شعر. تا وقتی فیلم را ندیده‌اید، بعید است این اسم توجه‌تان را جلب کند و احتمالاً تصور می‌کنید اسمی است بیش از حد عام برای یک فیلم سینمایی. اما بعد از تماشای فیلم حیرت خواهید کرد از این‌که کسی توانسته واقعاً فیلمی بسازد برای کند و کاو در ماهیت شعر.

اگر هنر نبود واقعیت ما را خفه می‌کرد ادامه‌ی مطلب

بازگشت به بهشت

بعد از دیدن سوزاندن علاقه‌مند شدم از سابقه‌ی سازنده‌ی فیلم، یعنی آقای لی چانگ‌دونگ سردربیاورم. فیلم دومش را دیدم به اسم آب‌نبات نعنایی که در سال ۱۹۹۹ ساخته شده. فیلم با تصویر مردی شروع می‌شود كه آراسته و با کت و شلوار، در یك محوطه‌ی حاشیه‌ی شهر، زیر پلی خوابیده كه قطار از رویش می‌‌گذرد.

بازگشت به بهشت ادامه‌ی مطلب

زنان خاموش، مردان بازیگوش

روما یک سال از زندگی یک دختر خدمتکار معمولی در گوشه‌ای از شهر مکزیکوسیتی در سال ۱۹۷۰ را نمایش می‌دهد؛ دختری به نام کلئو که پیشخدمت یك خانواده‌ی طبقه متوسط است. حوادثی باعث می‌شود اشتراکاتی میان او و خانم خانه به وجود بیاید که ناچارشان می‌کند درباره‌ی مسائل مبنایی زندگی‌شان تصمیم‌هایی بگیرند.

زنان خاموش، مردان بازیگوش ادامه‌ی مطلب

تفاوت برای تفاوت

سرگردانی یك دختر مجرد در خیابان‌های تهران و ملاقات‌های كوتاهش با مردهایی كه سال‌ها قبل می‌شناخته هم تازگی دارد و موقعیت‌های عجیب و «دیدنی» می‌سازد. اما آیا همه‌ی اینها در فقدان یك روایت متمركز كه مشخص باشد قرار است كدام موقعیت‌ها را به چه ترتیب به هم وصل كند خاصیتی دارد؟

تفاوت برای تفاوت ادامه‌ی مطلب

error: Content is protected !!
پیمایش به بالا