برندهی غیرمنتظره
مهمترین جایزهی جشنواره که همان جایزهی فیلم منتخب تماشاگران است نصیب بلفاست شد؛ فیلم سیاه و سفید کنت برانا که محصول انگلستان است، سرگذشت یک خانواده در دههی ۱۹۶۰ در ایرلند شمالی را روایت میکند. بلفاست تا پیش از این در جشنوارهی معتبری نمایش داده نشده بود و معرفیاش به سینمادوستان دارد از همینجا آغاز میشود.
گربهها، جنها و دنیای امروز ما
آری فولمن با تصمیم برای بهروز کردن ماجرای آن فرانک سراغ فیلم تازهاش رفته: فرض بر این است که آن در سالهای زندگی مخفیانهاش یک دوست خیالی داشته به نام کیتی، حالا رابطهای میان کیتی، دفتر خاطرات بازمانده از آن، خانهی آن در آمستردام که به موزه تبدیل شده با دنیای معاصر و مشکلات امروزیاش شکل میگیرد.
اصلها و بدلها
فیلم تازهی ادگار رایت، یک محصول سرگرمکنندهی خوب ساختهشده است، و اگر روی پرده با صدا و تصویر درست تماشایش کنید، به یک نوبت تماشا میارزد. نقطهی شروع داستان، شیفتگی یک دختر جوان به صنعت مد است که باعث میشود برای حضور در مدرسهی طراحی لباس راهی لندن شود، و بهدلایلی خانهای در محلهی سوهو اجاره کند.
سه فیلم، سه زن
فیلم تازهی سلین سیاما از جهاتی یادآور کار تحسینشدهی قبلی او یعنی تصویر زنی در آتش است. در مامان کوچولو هم قرار است رابطهی دو زن را دنبال کنیم؛ کششی مبهم که در ابتدا معلوم نیست یک دوستی کودکانه است یا پیوندی عمیقتر. اینجا هم رابطهی دو زن، میان ذهنیت و عینیت در نوسان است.
ماسکها و آدمها
هر سال در سه روز ابتدای جشنواره، خیابان کینگ بسته میشود و جشن افتتاحیهی جشنواره وسط خیابان شکل میگیرد. مراسم فرش قرمز هر فیلم هم مقابل سالنهای مختلف همین خیابان برگزار میشود. اما حالا، نه، هیچ خبری نیست! انگار نه انگار جشنوارهای شروع به کار کرده و کلی مهمان قرار است در این خیابان بروند و بیایند.
ملاحظاتی دربارهی تفاوت سینما با توییتر
خط فرضی دربارهی زن و شوهری است که گرچه در جامعهای مدرن زندگی میکنند اما در اصل، یکیشان ارباب و دیگری، کنیز است. فیلمساز قبل از شروع به نوشتن فیلمنامهاش میداند که میخواهد هشدار دهد این موقعیت، یک موقعیت قرون وسطایی است و قوانین سنتی کشور هم به تداوم این رابطه دامن میزند.
فیلم محبوب جشنواره: یک کمدی جنگی
از طرفداران سرسخت نظریهی «مرگ سینما» دعوت میکنم یک بار سری به این جشنواره بزنند تا ببینند همه با چه اشتیاقی توی صف میایستند و با چه جدیتی فیلم میبینند. این دوره از جشنواره با بلیتهای حدوداً سی دلاری بیش از سیصد هزار تماشاگر داشت و من در هیچ کدام از نمایشهای مردمی، صندلی خالی در سالن ندیدم.
بازیِ شانس
چاقوهای از غلاف بیرونآمده فیلم جدید رایان جانسون است که وسط اشتغال مداوم به تولید قسمتهای مختلف جنگهای ستارهای آن را نوشته و کارگردانی کرده. رایان جانسون زمانی برایم اهمیت خاص پیدا کرد که دنبال نام کارگردان بهترین اپیزود کل سریال برکینگ بد میگشتم (اپیزود چهاردهم از فصل پنجم) و به اسم او رسیدم.